دنیایی به رنگ یاسی

دنیایی به رنگ یاسی

زندگی یعنی زنده و پاک زیستن و لمس حقایق بی نظیر هستی و بهترین استفاده از این هدیه ملکوتی وشکرگزاری
دنیایی به رنگ یاسی

دنیایی به رنگ یاسی

زندگی یعنی زنده و پاک زیستن و لمس حقایق بی نظیر هستی و بهترین استفاده از این هدیه ملکوتی وشکرگزاری

کانال یوتوب من : https://www.youtube.com/@SHIVA-YAS

لینک تلگرام من : https://t.me/banafshyas
اینستاگرام : https://www.instagram.com/yasebanafssh

وبلاگ یاس بنفش : https://lilac-spirit.blogsky.com

 آدرس یوتوب سرراست  @SHIVA-YAS

فایل مراقبه فرشتگان الهی هدیه

سلام عزیزان من
هفت فای صوتی فرشتگان در کانال تلگرام قراردادم.
هفت فرشته مقرب الهی که به هرکدام یک روز اختصاص داده شده است .
لینک تلگرام من : https://t.me/banafshyas
البته تعداد دیگری نیز هست که به محض اینکه پیدا کنم در کانال میگذارم.

البته اینکه چند سال از سال نود و چهار خیلی درگیر بودم که اینکار را بکنم یا نکنم و یک وقت خدایی نکرده شرک به یگانگی خدا نباشد . و میدونید برای من چطوری نمایان میشود ؟ مثل یک موجوداتی شبیه انسان ولی بال نداشتند و حالت مامور و موظف هستند که میشود با او درد دل کرد . و نه اینکه او را بپرستی یا چیزی از اون بخواهی . چیزی که من دیدم آنها خواسته هات و از همه مهمتر خیر و صلاحت را میبرند سریعا به مراتب بالاتر میرسانند . خودشان اجازه ندارند یا محدودیت هست یا به هر حال نظم افرینش اجازه دخالت مستقیم نمیدهد . هرچه هست وقتی به عرصه آنها میروی به تو کمک میکنند و خیلی خوب حرفهایتان را گوش میکنند. ولی خالق و نیستند و نباید در مواقع نیاز انها را صدا کرد. باید آنها را دوستانی صالح دانست که در مواقع سختی دستت را میگیرند.  آنها درخواستهای شما را  مثل کاتالیزور سریعا به مراتب بالا می برند . درجایی که یکصد هزار نفر در صف هستند . اولین نفر وارد میشوی . در هر صورت این فایلها به دلیل خاصیت باینورال  اثرگذاری بسیار بالایی روی من داشت و چون ارتعاش ام را خیلی بالا میبرد گفتم شما هم استفاده کنید. البته میدانم خیلی ها خودشان همه این چیزها را میدانند و صرفا یک یاداوری بود. 


راستی برای اموات تان شمع روشن کنید. به نیت آن شخص با ذکر اسم آن شخص شمع را روشن کنید و ببینید چه ارامشی پیدا میکنید. و گلدان هایتان را با ذکر آن شخص آب دهید- و کلن به هر موجود زنده از درخت تا گیاه تا هرچیزی توجه کنید و پاداشش را تقدیم به عزیز درگذشته تان کنید/

در پستی گفته بودم که استادم به صراحت گفته بود خیرات برای اموات هفتصد برابر پاداش دارد.

#فرشتگان #فرشتگان_مقرب #فرشتگان_مقرب #فرشتگان_نگهبان
Edited · 

معرفی کتاب خودت را به فنا نده

​سلام علیکم بر همراهان

یک چیز جدید پیدا کردم. و تا اخر عمرم هرگاه چیزی یافتم که در خور اندیشه و خواندن باشه حتما اینجا مینویسم چه داخل ایران چه خارج از ایران باشم.چه هرکجا باشم ....

معرفی کتاب جدید و انگار برای همین لحظه زمان موقعیت ما آمده است ...
که از پرفروش ترین های نیویورک تایمز

اگهی استخدام فوری

پست امشب را بخوانید و نظراتتان را بگویید.

 یاس بنفش دنیایی به رنگ یاسی 


اگهی استخدام: فوری : به یک همصحبت خانم/ آقا خوش خنده و تحصیلکرده جهت همصحبتی با یک خانم پیر هفتاد و پنج ساله  که همه فرزندانش امریکا هستند و تنها توی یک خانه دوبلکس مانده نیازمندیم.

.سه روز در هفته ساعت ۱۷ الی ۲۰ . شرح وظایف ، متناسب با بودجه و امکانات خواندن کتاب متنخب و شعر  برای ایشان ، بردن به فضای سبز و جاهایی که  الودگی  هوا کمتر باشد . و هر کاری که باعث بالا رفتن روحیه بشود. 


آیا به نظر شما نباید یک چنین آپشنی در نیازمندیها باشد ؟ افراد تنها که منزوی نیستند ولی کسی را ندارند ، آیا باید بپوسند؟؟؟؟ یا فقط نظافتچی بیاید و با سطل زمین را طی بکشد و برود و منظور نظرم این است که ممکن است از نظر سطح سواد پایین باشد. و همصحبت مناسبی نباشد . 

باید  چنین شغلی حالا با توجه به خودشخص به صورت خیریه / یا ساعتی ایجاد شود. هم جوان از اطلاعات ایشان بهرمند میگردد هم برای آن فرد صددددد درصد شادی و دلگرمی ایجاد میشودددددد. و حتی ممکن است وابستگی ایجاد شود واز همصحبت شخص جوان همانجا بماند . به شرطی که یک سازمانی باشد که صلاحیت انها را تایید کند و تست عدم اعتیاد و سابقه کیفری  نداشته باشد و در مورد خانواده اش تحقیق شده باشد، و بستگی به شخص مسن باید یک ضمانت بدهد مثل همه مشاغل . که فکر میکنم ده درصد هم پیش نیاید .  میشود شغلی داوطلبانه ، این ایده به نظرم باید اجرایی بشود ، و دراینده نه چندان دور ، چنین اشخاصی برای همصحبتی وغیرره تربیت و استخدام شوند. 

حتما که نباید پرستار باشد یا بیچاره پیرزن/ پیرمرد از فرط بی کسی هزارتا مرض بگیرند. یا روانپزشک باشد؟ طرف فقط تنهاست ، مگه زوره  که بروند پارک ک به یک نقطه خیره شوند، و من دیدم اکثرا جوانها به افراد مسن اصلا نگاه هم نمیکنند، انگار مسن ها  محو شدند در اجتماع.

من خودم از این موضوع گریه ام گرفت. پدرم قبل از فوتش خیلی شکسته شده بود با سن کم . و من و همسرم و خواهرم و برادرم  میبردمش دکتر و غیره . این موضوع این است که ما به چند دندانپزشکی رفتیم ولی دکترها تو صورت پدر من نگاه نمیکردند . و به من توضیح میدادند و من هم میگفتم ایشان خودشان هم متوجه میشوند هم سرپا هستند ( ضعف شدید جسمانی گرفته بودن ولی عقلش را از دست نداده بود که از من بهتر میفهمید و خیلی هم زبل و زرنگ بود و دوزاری اش هم مثل من کج نبود ) و متاسفانه متوجه شدم اکثر جاها به افرادی که ظاهر فرسوده  و پیر دارند درحداکثر و  نهایت بی محلی و بی اعتنایی قرار میگیرند . و ناخواسته فقط به خاطر ظاهرشان ایگنور میشوند . ان روز من در خلوت از خشم کلی گریه کردم. خوشبختانه خواهر ها و برادرم مثل من انقدر حساس نبودند. 

 .  و چه بسا انها نیاز به همصحبت دارند مشکل روحی ندارند که روانپزشک نمیخواهد، اگر هم بخواهد در حد دوجلسه مثلا تمام.

من تصمیم دارم این ایده را از هر تریبونی که دارم پخش کنم . و این فکر چند هفته  بعد از دیدنمجدد  فیلم بوی خوش عطر  زن با بازی آلپاچینو  به ذهنم رسید، اصلن طرف خدمتکار دارد و پرستار دارد ولی یکی را میخواهد که اشعار مولانا را بفهمد ، 

و نمیخواهد برود خانه سالمندان که اسمش هم بار منفی دارد ، بد نیست ، ولی اگر طرف خانه زندگی خودش را دارد چرا باید از تنهایی بپوسد و چرا باید به جایی برود که خانه اش نیست و خودت را بجای او بگذار فرقی ندارد تو هم همان را حس میکنی که او حس میکند .... دوست دارید در جایی لاکچری و تو پ زندگی کنید که خانه تان نیست ؟ و همنشین هایش ممکن است اکثرا وخیم باشد حالشان و روحیه طرف داغون میشود با دیدن انها ...انگاربه محفل ایگنور و طرد شدند ....... و بچه هایش که آن سر دنیا در عشق و حال هستند ماهی یکبار هم زنگ نزنند و نوه ها که اصلا ..... 

این شِغل را به صورت خیریه یا ساعتی باید ایجاد شود، جامعه نیاز دارد به افراد خوش ذوق و بذله گو و هنرمند، چه بسا که شاید آینده آن جوان در تاثیر این کار نیکو دگرگون شود و شاید اصلن فرد مسن اموالش را ببخشد به او.....( البته به طمع نباید کسی برود) حالا که هرچی دلمان میخواد اینترنتی سفارش میدهیم ، باید نیازهای انسانی و معنوی هم اپشن داشته باشد، همش که مادیات و مصرف گرایی شدید  نیست. اصلا یک سری از سر تنهایی همش خرید میکنند .  

در هر صورت این یک نیاز دوطرفه است، شخص همصحبت به پول نیاز دارد و شخص مسن به دوست نیاز دارد که جوان باشد و همش از از پادرد و کمردرد و بچه هایش نگوید.

و مجبور نشود منت بچه ها یا نوه های بی معرفت اش را که حتی با او گستاخانه حرف میزدند را بکشد، 

نیازهای مادی همه با یک لمس کردن یک صفحه فورا ثبت و رسیدگی میشود. اما نیازهای معنوی چه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فقط مادیات که نیست.

حتی شاید اصلا نیاز نباشد که حرف  بزنند . که راجع به مسائل اجتماعی و اشعارو ..... شاید فقط به یک حضور نیاز باشد بدون اینکه کاری کند. 

یادم است من هر دو مادربزرگم همینگونه بودند. و مادربزرگ مادری ام گفته بود از تنهایی خوابش نمیبرد و از بین نوه ها من خودم داوطلب شدم ولی گفتم فقط هفته ای سه روز میتوانم بیایم . من فکر میکردم حضورم هیچ تاثیری ندارد چون او فردی سختگیر و کم حرف و بسیار ارمانگرا بود. من سر خود را با کتاب و صحبت تلفنی با دوستانم میگذراندم . درحالیکه او از حضور من شادمان بود و به روی من نمی اورد. و قیافه میگرفت برایم . 

این را ازکجا فهمیدم از انجا که دیگر نتوانستم بروم چون کشش نداشتم و بلد نبودم خودم را با چنین شرایطی تطبیق دهم و داشتم افسرده میشدم .که دیدم همش به یک نقطه خیره میشوم. چون اجازه نمیداد سروصدا کنم . که دوستم گفت به نظرم برای خدمت به دیگران خودت را زیرپا نگذار و له نکن . و منم یوهو گفتم پس بروم . او هم که برایش مهم نیست . 

و من هم بعد از چند ماه دیگر نرفتم . ولی او با وجود اختلال حواس مدام سراغ من را میگرفت و بعدها،  هربار که عیادتش رفتم  با وجود الزایمر شدید گفت میگفت تو همان دختری هستی که مرا یوهو ول کردی رفتی . انقدر خجالت کشیدم که حد ندارد.... با خودم گفتم پس تاثیر داشته ؟ پس نیاز داشته ؟ من فکر میکردم مثل یک مزاحم هستم . چون ساعت 9 شب میخوابید و من در اتاق خودم که به من اختصاص داده شده بود. مینشستم حرف میزدم و به زور آرام میخدیدم . که بیدار نشود و خلاصه از اختیاراتی که داشتم استفاده میکردم تا تطبیق پیدا کنم ولی به این رسیدم که  //// و گفتم چقدر من بد هستم و مزاحم .

حال او خیلی پیگیر بود ، مادرم ده ها بار به من گفت و خاله ام ولی سرتق بودم و گفتم نوه های دیگر بروند. گویا هیچکدام نرفتند. خیلی پیگیری کرده بود از خاله هایم ولی اینکه توی صورتم گفت تو همانی هستی که من را یوهو ول کردی .... آب شدم . انگار بی وجدان ترین بودم. شرمنده شدم.

گاهی هم می امد یوهو درب اتاق را باز میکرد چیزی میگفت میرفت . ولی همان هم نیاز او بود. 

ناگفته نماند من اوایل سعی داشتم او را تغییر دهم که متوجه شدم نمیشود ادم کم حرف را به زور بخندانی و به حرف بکشی . چون انطوری حال دلش خوش نیست. 

 

خلاصه نیاز به صحبت هم شاید نباشد . فقط  و فقططططططط  نیاز به یکی باشد که بپلکد برای خودش و بی سر و صدا و حالا بستگی دارد کم سر و صدا کارهای خودش را بکند.

جون بعضی ها دوست دارند فقط توی خود باشند و حوصله حرف زدن ندارند.

اگر ترجیح انها باشد و این عارضه افسردگی نباشد بلکه روحیه شخص باشد . میتوان گفت خیلی ها نیاز دارند فقط یک نفر یک نوه یک ادم بیاید و فقط حضور داشته باشد.

 

دیگر هرکسی با توجه به سبک زندگی خودش میتواند برای خدا اینکار را بکند و یا هزینه دریافت کند از سازمان یا بودجه ای اختصاص داده شود.

.این پست را برای هزاران نفر که ممکن است در شرایط باشند مینویسم شاید یک کسی یا ارگانی راه اندازی شود. 

 تنهایی #بی کسی #