مشکلات زندگی هر کسی به اندازه ظرفیتشه، به اندازه تحملشه... وقتی یکی از درداش واست میگه، نگو خوشی زده زیر دلش... نگو اگه زندگی فلانی رو داشت چی کار میکرد.
شاید اون درد یا اون مشکل کوچیک باشه، اما امونشو بریده که به زبون اومده!
وقتی یکی از درداش واست میگه، نگو چی بگم والا... بگو: «میفهممت» درسته که نمیفهمی ...یعنی نمیتونی بفهمی دردی رو که تجربه نکردی... ولی بگو میفهممت !
حداقل فکر میکنه تو هم اون درد رو داشتی و فقط خودش نیست که اون رو تجربه کرده.
دلداری دادن که هیچ ، کاش حداقل یاد بگیریم چطوری به درد دل دیگران گوش کنیم ...!
متاسفانه جدیدا هیچ کس درد کسی را نمیخواهد گوش کند. یا بی اهمیت و حاشیه میخواند. همه انسانها چه مرد چه زن در هر سنی بارها دیدم با چشم خودم که در زمانی نیاز دارند یک حرفی را بزنند وگرنه منفجر میشوند. حتی اگر آن حرف فوق خصوصی باشد و ادم شوکه شود ولی میزنند. چون آدم در اجتماع زنده است . آدم تنها بگذارند تو یک جزیره دیوانه میشود. دیگه زیاده است ادای روشنفکری را در آوردن . حداقل یک ذره به دل کسی که پیش تو پناه آورده و مشکل بسیار بی اهمیت اش از نظر تو بها بده.
اگر جایی و کسی را پیدا نکردید و دلتان پر بود حتما حتما روی کاغذ بنویسید و خودتون خالی کنید. ضمن اینکه وقتی مینویسید آن مشکل به طریقی گویی از طریق تیم نگهبان تان یا رفع دافعه خودتان حل شده و یا بی اهمیت میشود. یا در نت گوشی بنویسید.
وگرنه مریض میشوید. مثل بی خوابی . سردرد. حالت تهوع ... مثلا جوشهای بزرگ مال خشم های رها نشده است.