پیش بینی که نمیدونی نقش تو چیه؟
چند روزی از دنیا و شر و شور اش فاصله گرفتیم از امروز، تا دقایق اخر ۹۸ من و همسر درگیر پروژه های مختلف بودیم و به جرات میتونم بگم داشتم دیگه سکته میکردم، از فشار روانی بحران کرونا یکطرف، کارهای شرکت یک طرف مستاجر خانه که برای مادرم خریدم یک طرف ، اعصاب خوردی یکی دونفر غرض ورزی کردند و چوب لای چرخ کار ما گذاشتند. اداره چهارتا کار، و.....
الان انگار کلید خاموش مغزم را زدم. اصلا به من چه، میخوام حداقل دو روز بی خیال باشم و تو قرنطینه .
اگر بخوام جزئیات بگم از خوبی ها و بدی ها و ماجراهای نو و هشت مختون سوت میکشه فقط بگم ایگ اخرش انگار زده بودند رو دور تند، و با بحران کرونا ده برابر فشارها بیشتر،. واقعیتی که ده سال پیش من میدونستم، خوابش هم دیده بودم به عینه لباسهای قرنطینه را دیده بودم، و انقدر این خواب جزئیات دقیقی داشت که تعریف کردنش را اینجا جایز نمیدونم چون باعث ترس و تشویش میشود و خلاصه مطمئن بودم این اتفاق قرار است بیفته ، خواهر کوچکترم هم بدون دانستن این خواب ، مشابه دیده بود که من و او هر دو با لباس های قرنطینه در حال شستن بدن افرادی هستیم که در اثر بیماری واگیردار مرده اند. آنهم در مسجدی که بعد از کلی گشتن تو اینترنت فهمیدیم در جمکران یکی است شبیه آن. و یکی هم در مدینه هست آن شکلی. خداخدا میکردم خوابمان تعبیر نشه و مرحله بعدش هم هست، ویروس دیگر که امیدوارم باعث بانی اش نابو بشه و وارد ان مرحله سهمگین نشویم.
هنوز دلیل اینکه این چیزها را میبینم از قبل دلیلش را نفهمیدم چون کار خاصی از دستم بر نمیاد ، جز تشویق همه به امیدواری به غلبه نوررررررررررر به تاریکی.که مطمئنم اگر روح جمیع ما مثبت و امیدوار باشد نور بر تاریک غلبه میکند.
#پیشگویی_کرونا